آیدا کوچولوی ماآیدا کوچولوی ما، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره
داداش امیدمداداش امیدم، تا این لحظه: 26 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

مسافرکوچولو

این روزها

سلام اول از یکشنبه ی هفته ی  پیش بگم که مامانی از سرشب دردای بدی گرفت یه  یک ساعتی چیزی نگفت ولی دیگه کم کم به زاویه ی قائمه تبدیل شده بود از شدت درد ،با خانوم دکتر تماس گرفت وخوشبختانه خانو م دکتر مطب بود سریع رفت مطب واول صدای ضربان قلب منو وشنید وبعدشم معاینات روتین انجام شد وخانوم دکتر گفت خوشبختانه درد مربوط به زایمان زودرس نیست ویه سونوی داخلی کامل نوشت وگفت منتظر می مونه تا جواب سونو رو براش ببریم ساعت 9 شب بود وهمه رفته بودند فقط یه مرکز باز بود که اونم دیگه درحال خاموش کردن لامپاشون بودن که با دیدن حال وروز مامانی قبول کردن انجام بدن از سلامتی کامل من تامعده وکلیه وکیسه ی صفرا و کبد مامانی وخلاصه همه چی سونو شد ومشکلی دی...
20 آذر 1392

بازم سوغات بازم اتفاق

سلام بازم سوغاتی این تی تیش ها رو مامانی خانوم دائی فاطمه از مشهد واسم سوغات آورده مرسی از این سوغاتی های ناز واما یه اتفاق 2شب پیش مامانی دوز اول بتامتازون ها رو زد وازیک ساعت بعدش دیگه من همیشه در حال ورجه وورجه هیچ حرکتی نداشتم کل شب مامانی استرس داشت ونخوابید وفرداش که به بابائی گفت بابائی پرسید وگفتن که کورتون باعث آرومی من شده ولی مامانی همچنان نگران بود وهرچی مواد قندی خورد من تکون نخوردم که نخوردم دیگه ساعت 6 مامانی با دکتر تماس گرفت ودکتر گفت برو بیمارستان نوار قلب جنین رو بگیر یه سونوی اورژانسی هم بده وبیا تا ببینمت خلاصه بیمارستان اول به مامانی گفتن بذاربرای اینکه خیالت راحت بشه اول با سونو کیت صدای قلب نی نی رو گو...
20 آذر 1392
1